پارت سی و پنجم

زمان ارسال : ۳۶۵ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 3 دقیقه

سروان مردی جوان بود. حدود سی و دو ساله که اصلاً به سنش نمی‌خورد بتواند کاری از دستش بر بیاید. نگاهی به من انداخت و بعد رو به کمند پاسخ داد:
- روز بیست و یک تیر، ساعت پنج و بیست و شش دقیقه صبح خواهر شما مثل هر روز، درست جلوی خونه سوار تاکسی شده، احتمالاً به مقصد‌ محل کارش؛ امّا

رمان تمام شده است و به درخواست نویسنده به علت چاپ، امکان مطالعه آن وجود ندارد


اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • اسرا

    00

    شهرکوچیک فبل شش ازخونه درآمدن برای رفتن به کارمشکوکه

    ۱۲ ماه پیش
  • مریم دولتیاری | نویسنده رمان

    بله، چه دقتی...😅

    ۱۲ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.